اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی
اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی
تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
روز تولدت شد ونیستم اما کنار تو
کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو
درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم
میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم
از لحظه لحظه ی جشن تو خیالم عکس بگیرم
من باشم وتو باشی و فرشته های اسمون
چراغونی جشنمون ستاره های کهکشون
به جای شمع میخوام غمهاتو اتیش بزنم
هر چی غصه و غم داری یک شبه اتیش بزنم
تو غمهاتو فوت کنی منم ستاره بیارم
اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم
کهکشونو ستاره هاش دریا و موج و ماهیاش
بیابونا و برگه هاش
بارون قطره قطره هاش
با هفت اسمون پر از گلای یاس و میخک
بال فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک
عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک
فقط میخوان بهت بگن
تولدت مبارک
دوستتدارم
این شعر رو عشق من ستاره من برای روز تولدم بهم تقدیم کرد.فداش بشم.خیلی این شعر رو دوست دارم.
از همین جا میگم عشقم دوستتدارم.ممنون
چه جوری شد نمیدونم که عشق افتاده به جونم
خودت خونسردی اما من، نه اینطوری نمیتونم
دارم حس میکنم هر روز به تو وابستهتر میشم
تو انگاری حواست نیست دارم دیوونهتر میشم
یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم
بگو با من چیکار کردی که اینجور درب و داغونم
نه گریونم نه خندونم مثل موهات پریشونم
من از فکر و خیال تو همش سردرد میگیرم
سر تو با خودم با تو با یه دنیا درگیرم
یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم
درگیر رویای توام .. منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت .. تو منو انتخاب کن
دلتت از آرزوی من .. انگار بیخبر نبود
حتی تو تصمیمای من .. چشمات بیاثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم .. تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا .. احساس آرامش کنم
باور نمیکنم ولی .. انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری .. اصرار من بیفایدست
هر کاری میکنه دلم .. تا بغضمو پنهون کنه
چی میتونه فکر تو رو .. از سر من بیرون کنه
یا داغ رو دلم بذار .. یا که از عشقت کم نکن
تمام تو سهم منه .. به کم قانعم نکن
فقط و فقط برای تو
........
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،
تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،
چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،
هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم
برای تویی که تمام وجودم هستی ،
تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست
تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ،
تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ،
بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو
دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ،
تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان
اگر نفسی در سینه است ،
تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است
در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ،
تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم!
چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم...
میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ،
هیچگاه تنهایم نمیگذاری،
از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ،
تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد....
من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ،
همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی ....
بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ،
بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ،
جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ...
لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...
ﻣــﺎﻩ ﻣـﻦ. . .
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﺬﺭ ﻭ ﻣﺪ
ﺩﺍﺭﻩ
ﺩﻧﻴﺎﻣﻮﻥ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ، ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﻫﻤﻪ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ
ﻧﻤﻴﺸﻦ
ﻫﻤﻪ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺗﺮﮎ ، ﻣﺜﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺸﻦ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﺎ ﻓﺮﺍﻭﻭﻧﻪ
ﺧﻴﻠﯽ ﮐﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻴﺸﻪ ، ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺣﺮﻓﺶ
ﺑﻤﻮﻧﻪ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﮔﺮﻳﻪ ﭘﻨﺎﻩ ﺁﺩﻣﺎﺱ
ﺗﺮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﮔﻞ، ﻣﺎﻝ ﺍﺷﮏ
ﺷﺒﻨﻤﺎﺱ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺭﻩ
ﻭ ﺯﺷﺖ
ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﭼﻪ ﺩﻳﺪﯼ ﺷﺎﻳﺪ ، ﻓﺮﺩﺍﻣﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ
ﺑﻬﺸﺖ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﻮﻥ ﺑﺎﺯﻩ
ﻫﻨﻮﺯ
ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻣﻮﻥ ﻏﺮﻕ ﮔﻼﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺎﺯﻩ
ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﻓﺼﻞ
ﺳﻴﺐ ﻣﻴﺸﻪ
ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﺩﻡ ، ﺗﻮ ﻭﻃﻨﺶ ﻏﺮﻳﺐ
ﻣﻴﺸﻪ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﻣﺎﻫﺎ ﮐﻪ ﺗﺐ ﻧﻤﯽ
ﮐﻨﻦ
ﻣﺎﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﻃﻠﺐ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻦ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺷﻤﺪﻭﻧﻴﺎ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﺍَﻥ
ﺩﻻﻳﯽ ﮐﻪ ﺑﺸﮑﻨﻦ ، ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘﻦ
ﻗﻴﻤﺘﯽ ﺍَﻥ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺳﺒﮏ ﻣﻴﺸﯽ
ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻣﻴﺎﺩ
ﺗﻮﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﮐﻢ ﻭ ﺯﻳﺎﺩ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻣﻮﻥ
ﮐﻮﺩﮐﻦ
ﺗﻮﯼ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻪ ﺩﻻ ، ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳﯽ ﻋﺮﻭﺳﮑﻦ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺑﺎﺯﯼ ﺯﻣﻴﻦ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﺎﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻤﻴﻨﻪ ، ﺗﻮﻟﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺗﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ
ﺩﺍﺭﻩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﮔﻼ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﻴﺎﺩﺗﺖ
ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻴﺮﺳﻪ ، ﺁﺧﺮ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺧﻴﻠﻴﺎ ﺗﻨﻬﺎﻥ ﻣﺜﻪ ﺗﻮ
ﺧﻴﻠﻴﺎ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﺷﻨﺎﻥ ، ﻣﺜﻪ ﺗﻮ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﯽ ﻏﻢ
ﻧﻤﻴﺸﻪ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻏﺼﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺁﺩﻡ
ﻧﻤﻴﺸﻪ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺣﺎﻓﻆ ﻭﺍﺳﺖ ﻭﺍ
ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺷﻌﺮﺍﺷﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻢ ﻭ ، ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺑﻪ
ﺧﺪﺍ
ﻫﺮﺩﻭﻣﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻴﻢ ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ، ﻣﻨﻢ
ﺟﺪﺍ. .....
اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد
از هر جای دنیا چمدان کوچکم را میبندم راه میافتم
ایستگاه به ایستگاه…
مرز به مرز…
پیدایت میکنم ، کنارت مینشینم
بهت میگم تا بی نهایت دوستت دارم…
.: Weblog Themes By Pichak :.